کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

شیرین زبون

یک روزخوب در پدیده شاندیز

سلااااااااااام نوشتن این پست خیلی طول کشید.یه مدت هم وقتم کم بود وهم زیاد حوصله نداشتم بیام ومطلب بذارم. پنجشنبه دوهفته پیش بود که با کیمیا وباباجونش رفتیم شهر رویایی پدیده.کیمیا اولش یه مقدار تو فضای باز بیرون بازی کرد وبعدش رفتیم داخل ودر آخر رفتیم هایپر مارکت که بیشتر وقتمون رو اونجا گذروندیم.هم به کیمیا خوش گذشت هم به ما.        ژست پدر ودختر          دفعه های قبل که میرفتیم میذاشتیمش  تو سبد خرید ولی این دفعه خیلی ماشین دوستداشت وبراش گرفتیم   این دوتا دلقک تو هایپر مارکتن هرکی برنده میشه...
30 دی 1393

کیمیای من....کیمیای من

عزیزم این روزا هم شیطون شدی هم شیرین زبون ،هم خیلی خانم هرروز که از خواب بیدار میشی بهم میگی سلام صبح بخیر مامانم منم عاشق این صبح بخیر گفتنتم همیشه قبل از خواب مسواک میزنی وبعدش میپری زود جای بابارو میگیری ویه چند دقیقه قبل از خواب به شوخی وخنده شما میگذره.عاشقتونم هر ازگاهی یه بازی های من در آوردی انجام میدی ویکم وقتتو پر میکنی.مثلا همه عروسکاتو میریزی توی سبدسیب زمینی ومیگی دارم میبرمشون پارک(البته سبد مذکور نو هستش وتا حالا ازش استفاده نکردم) گاهی وقتا با خودت شعرایی رو که یاد گرفتی زمزمه میکنی وبعضی وقتا هم میری تو عالم تخیل. عاشق آرایش کردن ولوازم آرایشی هستی واگه یه وقت یادم رفته باشه از دم دستت بردارم دمار از روزگار ...
21 دی 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شیرین زبون می باشد